نکات بیشتری در مورد مفهوم استارتاپ بدانید

این روزها در محافل دانشجویی و کسب و کار واژه استارتاپ زیاد به گوشمان می خورد. بسیاری از جوانان دوست دارند با راه انداختن استارتاپ کسب و کار خودشان را داشته باشند، بسیاری از دانشکده ها صندوقهای حمایت از استارتاپ ها را تشکیل می دهند و بسیاری از سرمایه گذاران در غالب پارتنر یا شتابدهنده به استارتاپ ها می پیوندند. اما وقتی از استارتاپ ها حرف می زنیم، ممکن است معانی و تعابیر مختلفی در ذهن ما وجود داشته باشد، این تعابیر از نرخ بازگشت سرمایه گرفته تا حل مشکلات سطح جامعه و بیان راه حل خلاقانه و ارزش آفرینی را در بر می کیرد. در این مقاله برخی مفاهیم استارتاپ را مرور خواهیم کرد.

تعریف استارتاپ

استارتاپ (Start-Up) رویکرد و مفهومی‌ست، که در کمتر از یک دهه توانسته است در دنیای کارآفرینی، انقلاب بزرگی کند. اینکه بتوان بر اساس یک ایده درآمدزا، سیستم و یا سازمانی را متولد کرد و به آستانه رشد و سرمایه گذاری رساند.

تعاریف زیادی راجع به استارت آپ موجود است.

طبق گفته استیو بلنک، پروفسور دانشگاه استنفورد، استارتاپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر و همچنین تکرار پذیر راه اندازی می شود.

طبق گفته USSBA (مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا) استارتاپ به کسب و کارهایی گفته می شود که حول محور فناوری و تکنولوژی شکل می گیرد و پتانسیل بالایی برای رشد در آینده دارند.

یکی از بهترین تعریف های استارتاپ متعلق به Eric Ries بنیانگذار متد کارآفرینی Lean است:

استارتاپ یا  Startup، نهادی انسانی است که به منظور خلق محصول، خدمت یا ارزشی نو ایجاد شده است.

به طور کلی استارتاپ به کسب و کارهایی گفته می شود که جهت برطرف کردن نیازی بر پایه فناوری های جدید راه اندازی می شود. این تعریف دقیقا مختص استارتاپ های موجود در ایران است.

البته این را بدانید که مفهوم استارتاپ فقط مختص به کسب و کارهای آنلاین نیست. در کشور ما چون بیشتر استارتاپ ها حول محور تکنولوژی های جدید راه اندازی می شوند این طور است وگرنه استارتاپ هایی هم وجود دارند که بر پایه تکنولوژی نیستند و کاملا سنتی هستند.

مفهوم نرخ بازگشت سرمایه در استارتاپ

اولین موردی که در استارتاپ بررسی می شود نرخ بازگشت سرمایه است. استارتاپ ها همانطوری که از نامشان پیداست در ابتدای آغاز کار می توانند به نرخ بازگشت سرمایه بالایی دست پیدا کنند. عده ای استارتاپ را فرهنگی جدید برای ایجاد خلاقیت بر ایده‌های موجود می‌دانند که هدف اصلی آن برطرف کردن مشکل یا مسئله موجود است که به عنوان پاشنه‌ی آشیل راه‌ حل ‌های موجود شناخته خواهد شد. این راه حل هایی که برای مشکلات ارائه می شوند باید بتوانند در کمترین زمان به نتیجه برسند تا بتوانند در حیطه استارتاپ بگنجند.

مفهوم نوآوری در استارتاپ

برخی دیگر استارتاپ را یک تجارت یا کسب و کار نوپا می خوانند که به هدف تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ یا هولدینگ به وجود می آید. این نوع کسب و کار با مدل تجاری جدید و خاص راه اندازی می شود این دیدگاه همچنان نوآوری را به عنوان مشخصه اصلی یک استارتاپ می داند و ماهیت آن را در ارتباط با فناوری های نوین می داند. به دلیل اینکه راه اندازی استارتاپ ها نیازمند یک رویکرد کارآفرینی می باشد اکثر کسانیکه در صدد راه اندازی استارتاپ هستند روحیه ای جاه طلب دارند و می خواهند در سطح جهانی مطرح شوند.

با بررسی تاسیس و فعالیت استارتاپ‌ های مختلف در سال‌های اخیر می‌توان به این نتیجه رسید که میانگین عمر استارتاپ ها تقریبا سه سال برآورد شده است و این کسب و کارهای نوپا پس از سه سال دیگر یک استارتاپ شناخته نمی‌شوند. دلایل زیادی برای پایان دوران سه ساله‌ی شناخته شدن به عنوان استارتاپ مطرح شده است که از جمله‌ آن می‌توان به تصاحب شدن توسط سایر کمپانی‌های بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد بیش از حد لازم، افزایش تعداد کارکنان به بیش از ۸۰ نفر و افزایش تعداد اعضای اصلی به بیش از پنج نفر یا فروش سهم اعضای اصلی اشاره کرد. در این تعاریف اصلی ترین فاکتور را توانایی یک کسب و کار برای رشد دانست. برای اینکه یک کسب و کار در دسته استارتاپ ها قرار بگیرد باید فناوری نوینی را معرفی کند که رویکردی آینده‌نگرانه نیز داشته باشد. هنگامی که بنیانگذاران و کارکنان استارتاپ احساس انجام یک کار خلاقانه و تاثیرگذار بر جامعه را از دست بدهند آنگاه کسب و کار دیگر یک استارتاپ نیست. احساس نوآوری و فرهنگ های پویای توسعه و پیشرفت باید پس از گذشت مدت زمان و اضافه شدن افراد بیشتر در کسب و کار باشد تا بتوان آن را استارتاپ نامید.

در تعریف دیگری از استارتاپ اینگونه بیان می شود که قرار است یک ایده یا فکر خلاقانه مطرح شود و مشکلی را حل کند در این صورت آن ایده به کسب و کاری با عنوان استارتاپ تبدیل می شود. برخی از ایده ها برای حل مشکل نیستند بلکه برای آسان تر شدن فرآیندهایی هستند که روزانه در زندگی ما رخ می دهد. در گذشته همه مردم می توانستند با تلفن از رستوران غذا سفارش دهند اما با ایده ای مثل چیلیوری فرآیند سفارش و تحویل غذا آسانتر از گذشته صورت میگیرد.

این تعریف به این دلیل مطرح شده که می دانیم هیچ کسب و کاری بدون مشتری نخواهد بود. پس اگر این کسب و کار نتواند گره ای از کار مشتریان باز کند نه تنها یک استارتاپ خوانده نمی شود بلکه همه مشتریان خود را نیز از دست می دهد و دیگر حتی کسب و کار نیز نام نخواهد داشت. بیشتر از ایده خلاقانه در راه اندازی یک استارتاپ مشاهده درست اهمیت دارد. اینکه بدانیم دقیقا چه مشکلی وجود دارد و این ایده چگونه میخواهد به حل شدن آن مشکل کمک کند به شکل گیری استارتاپ کمک خواهد کرد.

مفهوم مقیاس پذیری در استارتاپ

در کنار رشد روزافزون و ارزان تکنولوژی بر بستر وب، مقیاس پذیری یا گسترش پذیری برای این فناوری ها به وجود می آید. مقیاس پذیری از شرایط الزامی برای یک کسب و کار می باشد. در حقیقت مقیاس پذیری نامناسب بودن رشد بالای یک کسب و کار نسبت به هزینه های آن کسب و کار است. این مفهوم را می توان به صورت ساده اینگونه بیان کرد در نظر بگیرید اگر درآمد شما نسبت به ده سال گذشته ده برابر شده باشد اما هزینه ها ثابت مانده باشد. چنانچه با دو برابر شدن هزینه های شما درآمدتان نیز صرفا دو برابر شود کسب و کار شما مقیاس پذیر نخواهد بود اگرچه کسب و کار رو به رشد است.

در حال حاضر فرمول ثابتی برای راه اندازی یک کسب و کار استارتاپی وجود ندارد و آنچه در آنها مهم است میزان مقیاس پذیری و جذب مشتریان می‌باشد.

آمارهای جهانی نشان می دهند که از هر 100 استارتاپ 90 تای آنها شکست می خورند و از آن 10تای باقیمانده فقط یکی به سرمایه بالا می رسد. پس هر ایده و استارتاپی الزاما به فیس بوک یا آمازون تبدیل نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *