چطور شتاب دهنده ها، مراکز رشد ایده و فضاهای کار اشتراکی باعث رشد استارتاپ ها می شوند؟

کارآفرینان برای پرورش ایده هایشان به منابعی (منابع مالی، راهنمایی و پشتیبانی) نیاز دارند که توسط صنایع مختلف تامین می شود تا آن ها را به سمت موفقیت پرتاب کند. سرمایه داران جسور و سرمایه گذاران فرشته خو هزینه ها و فضای کار اشتراکی کارآفرینان را تامین می کنند. مراکز رشد ایده (Incubators) و فضای کار اشتراکی محل انجام کار را فراهم می کنند و شتاب دهنده ها (Accelerators) مسیری که استارتاپ را به یک شرکت بزرگ تبدیل می کند را نشان می دهند.

به گفته ی کلیف هولکمپ, از بنیانگذاران Cultivation Capital, شرکتی که با بسیاری از مراکز رشد و شتاب دهنده ایده سنت لوییس همکاری دارد, صرف نظر از اینکه یک ایده چقدر خوب است, کارآفرینان برای بالفعل کردن تمام پتانسیل هایشان به دیگران نیاز دارند.

هولکمپ در ادامه می گوید:

تمام سازمان ها, در هر رشته ای که فعالیت می کنند باید برای رسیدن به موفقیت به عنوان یک کارآفرین به گروه هایی که به آنان نیاز دارند بپیوندند.

خروج از منطقه امن

خروج از منطقه امن برای شما به عنوان یک کارآفرین ممکن است ریسک بزرگی نباشد ولی انتخاب بهترین گروه برای فعالیت حتما کار آسانی نیست. هولکمپ به تمام کار آفرینان توصیه می کند که در همان ابتدای کار نیازهایشان را روی کاغذ بیاورند و موقعیت مکانی سازمان شان را مشخص کنند. به عنوان مثال اگر شرکتتان در حوزه علوم جدید فعالیت دارد، سنت لوییس برای شروع کار عالی است در حالی که بوستون بستر مناسبی برای فعالیت در حوزه زیست فناوری دارد.

هولکمپ که تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه سنت لوییس گذرانده است, موقعیت مکانی و حضور در بین بازیگران آن صنعت را بر داشتن سرمایه ارجع می داند. موقعیت مکانی درست شما را در محیطی با ضریب رشد بالا قرار می دهد و کسب و کار شما را بر روی افراد با استعداد باز می کند.

او می گوید:

این روزها استعدادها بیشتر از سرمایه موقعیت مکانی درست را تعیین می کنند.” و “افراد سرمایه را در دسترس تر و خطر آن را برای کسب و کارشان کمتر از استخدام کارمندان مناسب می بینند.

موقع انتخاب شتاب دهنده و یا مراکز رشد، علاوه بر موقعیت مکانی و امکاناتی که در دسترستان قرار می گیرد، این نکته را مد نظر قرار دهید که آیا آن چیزی که پیشنهاد می کنند برای رشد استارتاپ های نوپا هم مناسب است یا نه.

مراکز رشد

واژه  مرکز رشد در سال های اخیر خوب معنی نشده است. هرج تاگر، کسی که بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ در یک شتابدهنده به نام Y Combinator که در سن فرانسیسکو مستقر است، کار می کرد، می گوید مرکز رشد به اولین استارتاپ های آخر دهه ۹۰ و ابتدای هزاره ی دوم بر می گردد. شرکت هایی که تیم های با استعداد را برای شرکت مادر خود استخدام می کنند. این تیم ها با هدایت و راهنمایی شرکت مادر بر روی ارائه سرویس خاصی تمرکز می کنند. طبق گفته تاگر، مراکز رشد عمدتا به این دلیل که توانایی نگه داشتن افراد بااستعداد را نداشتند و یا مدل کسب و کار موفقی ارائه نمی دادند، از بین رفتند.

به عقیده تاگر:

مراکز رشد به این دلیل که استعدادها از این مراکز دوری می کنند، نمی توانند به یک شرکت بزرگ تیدیل شوند. در واقع مدل های کسب و کار مراکز رشد به صورتی است که امکان پذیرش ایده های خلاقانه وجود ندارد و پیشنهادهایی که ارائه می دهند برای جذب استعدادها به اندازه کافی جذاب نیست.

با شکست مراکز رشد، دو مجموعه دیگر ظهور کرد: فضای کار اشتراکی و شتابدهنده ها. فضای کار اشتراکی به استارتاپ ها و کسب و کارهای دیگر یک فضای کاری انعطاف پذیر ارائه می دهد. باب کرون، مدیرعامل شرکت Cognos HR، یک شرکت PEO که به شتابدهنده ها و استارتاپ ها سرویس می دهد، می گوید:

فضاهای کار اشتراکی بعضی از مزایایی که مراکز رشد از طریق جوامع هدفمند ارائه می دادند را دارند. این جوامع با سمینار و غیره به استارتاپ ها کمک می کنند تا به بهترین شکل اداره شوند.

به عقیده هولکمپ، وجه اشتراکی استارتاپ ها و همچنین اهمیتی که در فضاهای کار اشتراکی به صنایع مختلف داده می شود بسیار ارزشمند است؛ چرا که با این دو ویژگی شما می توانید دانش مورد نیاز شرکت خودتان را جمع آوری کنید و با افراد مختلف و استعدادهای مرتبط با زمینه کاری خودتان هم آشنا می شوید. وقتی شرکتتان شکل گرفت شما می توانید با جذب کسانی که با آن ها ارتباط برقرار کرده بودید، به سمت جلو حرکت کنید.

هولکمپ در ادامه می گوید:

با انجام کار اشتراکی و نزدیک شدن به شرکت های هدفتان، خودتان را به دوستان نزدیک آن ها تبدیل کنید و دسترسی به منابع را برای آن ها تسهیل کنید.

شتابدهنده ها

شتابدهنده ها در مقایسه با فضاهای کار اشتراکی و مراکز رشد رویکرد عملی تری دارند. تاگر که مدیرعامل شرکت تریپل نیز هست می گوید این رویکردِ عملی در خود واژه شتابدهنده یا Accelerator نیز نمایان است.

تایگر هم چنین به این موضوع اشاره می کند که:

مراکز رشد، ایده ای که در ذهن دارید را رشد می دهند در حالیکه شتاب دهنده ها ایده ی شکل گرفته را به سمت موفقیت هر چه بیشتر می برند.

شتابدهنده ها معمولا برنامه های کوتاه مدت سه تا شش ماهه دارند که راهنمای کارآفرینان باتجربه می شود و منابع مورد نیاز آن ها را فراهم می کند. شتابدهنده ها انواع مختلفی دارند که تاگر به دو مورد از آن ها اشاره می کند: مشاوره برای یک محصول خاص و عملیات تجاری تاکتیکی.

تایگر می گوید شرکت Airbnb  با کمک شرکت شتابدهنده Y Combinator، و بنیان گذار آن پل گراهام توانست عکس های بزرگتر و با کیفیت تری را در پلتفرم خود قرار دهد. این کمک هر چند ناچیز باعث شد Airbnb  در ابتدای چرخه کاری اش بتواند تعداد رزروهایش را بالا ببرد.

شرکت Y Combinator با توصیه هایی از این دست توانست این استارتاپ را ارتقا دهد، سرمایه شرکت را بیشتر کند و سرمایه گذاران بیشتری را جذب کند.

هولکمپ به این نکته اشاره کرد که شتابدهنده ها بسته به اینکه هر استارتاپی در چه مرحله ای از چرخه قرار دارد، بر روی جنبه های متفاوتی از کسب و کار متمرکز می شوند. بعضی از شتابدهنده ها تنها کسب و کارهایی که فقط در حد یک ایده هستند را می پذیرند (مثل Y Combinator) و بقیه با آن هایی که نیمه عمر چرخه را رد کرده اند، کار می کنند. هولکمپ می گوید شتاب دهنده ها بر روی برقراری ارتباطات تجاری و تامین سایر منابع تاکید می کنند.

در مقایسه با فضاهای کار اشتراکی یا مراکز رشد، همکاری با شتابدهنده ها سخت تر به نظر می رسد. برای همکاری با آنان باید پروسه درخواست همکاری را طی کنید و در آخر هم فقط شرکت هایی که بیشترین پتانسیل رشد را دارند را می پذیرند. به این نکته توجه داشته باشید که شتاب دهنده ها معمولا بر روی خدماتی که ارائه می دهید سرمایه گذاری می کنند که سرمایه چندان زیادی هم نیست.

راهکارهای دیگر

در بسیاری از شهرها سازمان هایی وجود دارند که خدماتی مشابه شتابدهنده ها و فضاهای کار اشتراکی ارائه می دهند ولی بسیار متفاوت عمل می کنند. گروه گلیمپس که در نیویورک قرار دارد، یکی از این شرکت هاست. لیون بنتویم، موسس شرکت که عنوان “استارتاپ استودیو” را برای گلیمپس انتخاب کرده است می گوید شرکتش هم یک شتابدهنده ایده است و هم اکثریت سهام ها را در اختیار دارد.

شرکت هایی که در گلیمپس پذیرفته می شوند مثل قبل روی راه حل ها و محصولانشان کار می کنند طوری که انگار استارتاپی کاملا مستقل هستند ولی در واقع این شرکت گلیمپس است که حقوق کارمندان استارتاپ را متقبل می شود. در صورت خروج یک شرکت، گلیمپس 10 درصد از وجوه رقیق شده را به اعضای سازمان می پردازد و بسته به میزان سرمایه ای که در گلیمپس دارند، بدهی های سایر شرکت ها را نیز پرداخت می کند.

گلیمپس بر روی افزایش سرمایه گروه ها و پشتیبانی از آن ها تا آخرین مرحله تمرکز دارد. بتویم می گوید با این کار استارتاپ ها به جای تمرکز روی مسائل مالی و کارمندان، می توانند به این فکر کنند که چطور بهترین عمکلرد و بهترین محصول را داشته باشند.

او می گوید:

هیچکس به قصد درگیری با وکلا یک کسب و کار را شروع نمی کند”. “شما استارتاپ هایی که چندان علاقه ای به آن ها ندارید را می پذیریذ و طوری آن ها را سر و سامان می دهید که احتمال موفقیتشان بالا برود.

بتویم پس از سال ها تجربه توانست مدل منحصر به فرد خودش را در گلیمپس به اجرا در بیاورد. در گلیمپس، شرکت ها می توانند وارد شوند، از آن خارج شوند، منابع را به اشتراک بگذارند و اعضای گروه  در صورت خروج می توانند پولشان را دریافت کنند. بنتویم امیدوار است این مدل از اشتراک گذاری منابع بتواند گلیمپس را به یک شرکت تامین کننده بزرگ تبدیل کند. تابحال هیچ شرکتی از گلیمپس خارج نشده و این شرکت با موفقیت به کار خود ادامه می دهد.

کلام آخر

صرف نظر از اینکه شما عضو کدام یک از این ها (شتابدهنده، فضای کار اشتراکی یا سازمان جدیدی) باشید، مهم این است که منابع مورد نیاز برای رشد استارتاپ یا کسب و کارتان را پیدا کنید. هولکمپ می گوید تصمیم گیری های شما باید بر اساس موقعیت مکانی باشد که در آن قرار دارید تا بتوانید استعدادها و جامعه ی مورد نیازتان را پیدا کنید و به سمت موفقیت پیش بروید. کرون می گوید:

مهم است که با سازمان هایی که بیشترین ارزش را برای شما فراهم می کنند، همکاری داشته باشید و شتابدهنده ها و مراکز رشد وقتی خوب کار می کنند که به طور مداوم مردم را زیر نظر بگیرند تا بفهمند چطور می توان یک کسب و کار را رونق داد، چطور می توان سرمایه جذب کرد، چطور می توان مدیریت بهتری داشت و چطور می توان اندازه شرکت را برآورد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *