فرایند طراحی مدل کسب و کار

هر پروژه طراحی مدل کسب و کار اقتضائات، چالش‌ها، موانع و عوامل کلیدی موفقیت خود را دارد. هر سازمان نقطه شروع متفاوتی دارد و مساله اساسی مدل کسب و کار را در بافت سازمانی خاص خود و با توجه به اهدافش مطرح می‌کند. برخی سازمان‌ها ممکن است نسبت به شرایط بحرانی واکنش نشان دهند، برخی در جستجوی پتانسیل‌های جدید رشد باشند، برخی در مرحله شروع باشند و حتی برخی نیز ممکن است در حال برنامه‌ریزی برای ورود محصول یا فناوری جدید به بازار باشند.

فرایند طراحی مدل کسب و کار

فرایندی که الکساندر استروالدر در کتاب خلق مدل کسب و کار تشریح می‌کند، ارائه‌دهنده نقطه شروعی است که تقریبا تمام سازمانها با هر رویکرد سازمانی که دارند، می‌توانند آن را پیاده‌سازی کنند. این فرایند 5 مرحله دارد: آماده‌سازی، شناخت، طراحی، پیاده‌سازی و مدیریت. که در این مطلب هر یک از این مراحل را بررسی خواهیم کرد.

روند این مراحل به ندرت به صورت خطی است به ویژه مراحل شناخت و طراحی که باید به موازات هم پیش برود. نمونه‌سازی از مدل کسب و کار ممکن است سریعا در مرحله شناخت و در قالب طراحی مقدماتی ایده‌های مدل کسب و کار آغاز شود. به طور مشابه نمونه‌سازی در طول مرحله طراحی ممکن است منجر به خلق ایده‌های جدیدی شود که نیاز به تحقیق بیشتر و یا بازنگری مرحله شناخت دارد.

مرحله آخر (مدیریت)، درباره مدیریت مستمر مدل یا مدلهای کسب و کار است. در شرایط کنونی، بهترین حالت این است که فرض شود بیشتر مدلهای کسب و کار و حتی مدلهای موفق، عمر کوتاهی دارند. با توجه به سرما‌گذاری قابل توجهی که سازمان برای تولید یک مدل کسب و کار انجام می‌دهد، منطقی است که تلاش شود طول عمر مدل با تکامل و مدیریت مستمر افزایش یابد، تا جایی که دیگر واقعا نیاز به بازنگری کامل وجد داشته باشد. مدیریت تکامل مدل، تعیین کننده این موضوع است که کدام اجزا هنوز مناسب بوده و کدام یک منقضی شده‌اند.

آماده سازی

مهمترین فعالیتهای مرحله اول عبارتند از: مشخص کردن اهداف پروژه، آزمودن ایده‌های مقدماتی کسب و کار، طرح ‌ریزی پروژه و تشکیل تیم.

چگونگی شکل‌گیری اهداف، با توجه به نوع پروژه متفاوت است، اما معمولا این موضوع منطق، محدوده پروژه و اهداف اصلی را پوشش می‌دهد. طرح ریزی اولیه باید مراحل اولیه پروژه طراحی مدل کسب و کار را پوشش دهد: آماده سازی، شناخت و طراحی. مراحل پیاده سازی و مدیریت به شدت به خروجی سه مرحله اول (که به نوعی جهت گیری مدل کسب و کار را مشخص می کنند) وابسته است و بنابراین، پس از این سه مرحله امکان طرح ریزی در مورد آنها وجود دارد.

هیچ قاعده ثابتی برای تشکیل تیم پروژه ای بدون نقص و تمام عیار وجود ندارد چرا که هر پروژه خصوصیات منحصر بفرد خود را دارد. اما بنظر می رسد افرادی با تجربه گسترده مدیریتی و صنعتی، ایده های تازه، شبکه های ارتباطی مناسب و تعهد عمیق به نوآوری در مدل کسب و کار برای ساختن تیم، مطلوب باشند.

خطر بزرگ مرحله آماده سازی این است که افراد تمایل به بیش پنداری پتانسیل ایده های اولیه مدل کسب و کار دارند. این موضوع می تواند منجر به یک الگوی ذهنی بسته شده و کاوش سایر موارد محتمل را محدود نماید. سعی کنید با آزمودن مداوم ایده های جدید با افرادی با پیشینه ها و نگاه های متفاوت، این خطر را رفع کنید.

شناخت

مرحله دوم شامل ایجاد درکی صحیح از فضایی است که مدل کسب و کار در آن تکامل می یابد. بررسی محیط مدل کسب و کار، ترکیبی از فعالیت ها شامل تحقیق بازار، مطالعه و مشارکت مشتریان، مصاحبه با خبرگان آن حوزه و به دست آوردن تصویری اجمالی از مدل های کسب و کار رقبا می باشد. تیم پروژه باید خود را غرق تفکر در مسائل و فعالیت های ضروری نماید تا درکی عمیق از فضای طراحی مدل کسب و کار ایجاد شود.

البته بررسی محیط، ناگزیر از ریسک تحقیق بیش از حد است. تیم خود را از این ریسک آگاه کنید و مطمئن شوید که همه با اجتناب از تحقیق بیش از حد موافق هستند. با ساخت نمونه های اولیه از مدل های کسب و کار در مراحل اولیه، می توان از “تحلیلهای افراطی” جلوگیری کرد. این کار مزیتی ویژه دارد و آن توانایی اخذ سریع بازخورد است. همانطور که قبلا نیز اشاره شد، تحقیق و شناخت و طراحی به موازات هم پیش می روند و مرزهای بین آنها اغلب به وضوح قابل تفکیک نیست.

حوزه ای که در تحقیق شایستگی توجه بسیار زیادی دارد، توسعه شناخت هرچه دقیقتر از مشتریان است. چالش معمول این است که بخشهای مشتریان لزوما از ابتدا شفاف نیست. یک فناوری که هنوز در مرحله مطالعاتی خود برای حل مساله قرار دارد، ممکن است در چندین بازار متفاوت کاربرد داشته باشد.

یکی از عوامل حیاتی موفقیت در این مرحله زیر سوال بردن مفروضات صنعت و الگوهای مدل کسب و کار موجود است. در حالیکه محیط را بررسی میکنید و دست به ارزیابی روندها، بازارها و رقبا میزنید، به یاد داشته باشید بذرهای نوآوری در مدل کسب و کار ممکن است در هر جایی یافت شود.

در طول مرحله شناخت شما باید به طور فعال از طریق منابع مختلف، شامل مشتریان، به دنبال ورودی ها باشید. آزمودن سریع جهت گیری های اولیه مدل کسب و کار را از طریق گرفتن بازخورد از طرح های اولیه تابلوی طراحی مدل کسب و کار شروع کنید. به یاد داشته باشید که ممکن است ایده های راهگشا و خلاقانه با مقاومتهای جدی مواجه شوند.

طراحی

چالش کلیدی در طول مرحله طراحی، تولید مدلهای جدید و برجسته و ارتباط با آنهاست. در این مرحله، تفکر بدون حد و مرز عامل حیاتی موفقیت است. برای خلق ایده‌های راهگشا و خلاقانه، اعضای تیم در طول زمان ایده پردازی باید توانایی رهاسازی ذهن خود از وضعیت کنونی را داشته باشند (الگوها و مدل های کسب و کار جاری). نگرش طراحی مبتنی بر واکاوی هم بسیار مهم و حیاتی است. تیم‌ها باید برای کاوش ایده‌های مختلف زمان بگذارند، چرا . کاوش راه‌ها و نظرات مختلف، امکان رسیدن به بهترین انتخاب را افزایش می دهد.

از عاشق شدن زودهنگام نسبت به ایده ها بپرهیزید. قبل از انتخاب مدلی که قصد پیاده سازی آن را دارید، برای تفکر درباره گزینه های مختلف مدل های کسب و کار وقت بگذارید. مدل های مختلف مشارکت را تجربه کنید، به جستجو در رابطه با جریانهای درآمدی جایگزین پرداخته و ارزش کانال های مختلف توزیع را کاوش کنید. برای کاوش و آزمایش موارد محتمل جدید، الگوهای مختلف مدل های کسب و کار را امتحان کنید.

برای ازمایش کردن مدل های کسب و کار بالقوه به متخصصان خارجی یا مشتریان بالقوه مراجعه کرده، “قصه‌ای” برای هر کدام تهیه کرده و بازخوردهای ناشی از بیان قصه هر مدل را جمع آوری کنید. البته این بدان معنا نیست که حتما میبایست مدل خود را بر طبق هر اظهار نظری تغییر دهید. در واقع برخی نظرات ممکن است موانع بالقوه موجود پیش رو را نشان دهند، اما نباید به عنوان متوقف کننده کار در نظر گرفته شوند. تحقیقات بیشتر میتواند باعث کمک به توانمندسازی شما برای بهبود موفقیت آمیز مدل شود.

پیاده سازی

زمانی که به پایان طراحی مدل کسب و کار رسیدید، شروع به ترجمه آن در قالب طرح پیاده سازی کنید. این موضوع دربرگیرنده تعریف تمام پروژه های مرتبط، مشخص کردن مقاطع زمانی مهم، سازمان دهی ساختارهای قانونی، آماده سازی بودجه تفصیلی و نقشه راه پروژه و غیره است. مرحله پیاده سازی، معمولا در یک طرح کسب و کار به تصویر درآمده و جزئیات آن در یک سند مدیریت پروژه به تحریر درمی آید.

مدیریت عدم قطعیتها نیازمند توجه ویژه‌ای است. این مهم مستلزم نظارت دقیق بر چگونگی تبدیل انتظارات ریسک/ پاداش به نتایج واقعی است. این موضوع همچنین به این معناست که باید سازوکارهایی را ایجاد کنیم که باعث تطبیق سریع مدل کسب و کار با بازخوردهای بازار شود.

به عنوان مثال، در آغاز دوره موفقیت اسکایپ که در طی آن روزانه ده ها هزار کاربر جدید به مشتریان آن اضافه میشدند، این شرکت می‌بایست به سرعت به ایجاد سازوکارهایی میپرداخت که هم به لحاظ هزینه‌ای کارآ بوده و هم امکان مواجهه با بازخوردها و شکایات خیل عظیم مشتریان را به وجود می‌آورد. از سوی دیگر، این موضوع نیز باید مدنظر قرار می گرفت که افزایش نجومی هزینه ها و عدم رضایت کاربران، میتوانست شرکت را به زانو درآورد.

مدیریت

برای سازمانهای موفق، خلق مدل کسب و کار جدید یا بازاندیشی در مورد مدل موجود، فعالیتی موردی نیست. این کار پس از پیاده سازی ادامه می یابد. مرحله مدیریت، فعالیتی مستمر است که در آن به ارزیابی مدل و بررسی محیط پرداخته می شود و هدف از آن درک اثری است که نیروهای خارجی ممکن است در بلند مدت بر مدل داشته باشند.

حداقل یک نفر در تیم استراتژی سازمان اگر نگوییم یک تیم جدید، باید مسئول مدلهای کسب و کار و تکامل آنها در بلند مدت شود. این کار به شما در قضاوت برای اعمال تغییرات جزئی یا اساسی در مدل کسب و کار یاری می رساند.

تابلوی طراحی مدل کسب و کار برای همه افراد سازمان ابزاری فوق العاده برای شفاف سازی مدلهای کسب و کار است. ایده های جدید اغلب از نقاطی از سازمان بروز می کنند که انتظار آن نمی رود.

ما در عصر خلق مدل کسب و کار زندگی می کنی، عصری که در آن عمر مفید مدل های کسب و کار موفق بسیار کوتاه است. به مانند مدیریت سنتی چرخه عمر محصول، همه ما نیازمند تفکر در مورد جایگزینی مدل کسب و کار درآمدزای فعلی با مدل های رشدیافته برای بازار هستیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *