جذب سرمایه در استارتاپ ها از چه راههایی صورت می گیرد؟

در مطالب قبل مفصل در مورد استارتاپ ها و فلسفه وجودیشان صحبت کردیم. در این مطلب می خواهیم در مورد جذب سرمایه در استارتاپ ها صحبت کنیم.

راه اندازی کسب و کار نیاز به بودجه و سرمایه دارد و موفقیت استارتاپ ها به این امر حیاتی وابسته است. از آنجایی که کارآفرینان از سرمایه و بودجه کافی برخوردار نیستند این منابع مالی از بیرون تامین می شوند تا به استارتاپ شتاب لازم جهت رشد را ببخشند. کارآفرینان تنها در دو صورت می توانند خودشان تامین سرمایه را بر عهده بگیرند، یا خودشان از نظر مالی توانمند باشند و بتوانند سرمایه لازم را تهیه کنند و یا اینکه ایده اولیه استارتاپ در ابتدا به سرمایه فراوانی نیاز نداشته باشد.

جذب سرمایه در استارتاپ ها از راههای مختلفی صورت میگیرد اما اکثرا در شرایط ریسک یا عدم اطمینان قرار دارند و تنها سه راه است که ریسک کمتری را به کارآفرینان تحمیل می کند. در ادامه این سه راه را مفصل بررسی می کنیم:

سرمایه گذاری از جیب خود

 اغلب کارآفرینان از صمیم قلب آرزو دارند فرد یا شرکتی پیدا شود و بر ایده استارتاپی آنها سرمایه کلانی را سرمایه گذاری کند. اما تقریبا می توان گفت جذب سرمایه در استارتاپ از این طریق آرزویی محال است و اغلب کارآفرینان کسب و کارشان را با سرمایه شخصی خودشان راه می اندازند. این روش را در اصطلاح سرمایه گذاری شخصی می نامند. لازم به ذکر است که بدانید لزومی ندارد حتما از جیب خود کارآفرین سرمایه گذاری صورت گیرد ممکن است وی بتواند از دوستان یا خانواده خود مبلغ اولیه راه اندازی کسب و کار را قرض بگیرد. سرمایه‌ای که کارآفرین از طریق سرمایه شخصی به دست می‌آورد ممکن است مبلغ خیلی بالایی نباشد اما حداقل هزینه‌های ضروری و اساسی مثل هزینه راه‌اندازی وبسایت یا خرید مواد اولیه را تامین کرده و راه را برای سرمایه بیشتر باز می‌کند. متخصصین کارآفرینی بر این باورند که هرچقدر سرمایه اولیه شخصی بیشتر باشد و هزینه های ابتدای کار را تامین کند سرعت و قدرت استارتاپ در ابتدای کار به مراتب بیشتر می شود. ممکن است کارآفرین در ابتدای فعالیت کارآفرینانه اش به وقتی بیشتر برای تامین سرمایه شخصی نیاز داشته باشد(مثلا چیزی بفروشد یا ملکی را نقد کند.) در این زمان کارآفرین موظف است که فعالیتی از قبیل شناخت بازار، جمع آوری اطلاعات، صحبت با جامعه هدف را انجام دهد تا وقتی سرمایه تامین شد بتواند بهتر از آن بهره ببرد. انجام این فعالیتها شانس جذب سرمایه گذار را نیز بالا می برد. در راه اندازی یک استارتاپ قبل از اینکه بخواهید هم بنیان گذاران یا سرمایه گذاران را متقاعد کنید تا روی استارت آپ وقت و سرمایه بگذارند خودتان باید متقاعد شوید به بیان ساده تر خودتان باید دست به کار شوید تا توجه سرمایه گذاران را هم جلب کنید. وقتی ببینند که کارآفرینی دارد محکم و پرتلاش بر روی کسب و کارش تمرکز میکند ترغیب می شوند تا سرمایه گذاری کنند.

گرفتن وام

وام همان مبلغی است که قرض گرفته می شود و به صورت اقساط، گاها با بهره برگرداننده می شود. اکثر اوقات روند گرفتن وام خیلی سریعتر از حساب شخصی اتفاق می افتد چرا که بانکها و موسسات مالی چنین خدماتی را ارائه می کنند و کارآفرینان می توانند از این خدمات استفاده کنند. بسیار مهم است که مبلغی که کارآفرین به صورت وام دریافت می کند قرار است به چه مصارفی برسد. وام زمانی بازدهی لازم را دارد که در خدمت کسب و کار باشد. برای مثال فرض کنید شما به عنوان یک کارآفرین یک کارگاه دوخت لباس راه اندازی کرده اید و وامی که از بانک گرفتید صرف خرید چرخ خیاطی و لوازم کارگاه کرده اید تا بتوانید پوشاک تولید کنید و از فروش آن اقساط خود را پرداخت کنید. از طرف دیگر اگر چنین سرمایه‌هایی را جاهایی خرج کنید که بازده مالی برای شما نداشته باشند ممکن است که کمی به مشکل بخورید. وام و بدهی تنها زمانی کارساز هستند که به نوعی به سود یا بازده مالی تبدیل شده و در پس دادن همان بدهی کمک کنند. در غیر این صورت ممکن است بیشتر از انکه به شما کمک کنند، به شما لطمه بزنند. اکثر کارآفرینان دوست ندارند برای جذب سرمایه در استارتاپ خود از وام یا بدهی استفاده کنند چون این مقوله خیلی برایشان خوشایند نیست اما واقعیت این است که وام و اقساط به این اندازه هم ترسناک و پیچیده نیست و گاها مسیری آسان و سریع است.

شراکت در سهام

این راه آخرین راهی است که جهت جذب سرمایه در استارتاپ معرفی می شود. این راه خیلی پیچیده نیست، شما به عنوان یک کارآفرین مبلغی را از یک فرد یا یک سازمان دریافت می کنید و در ازای این پول سهمی را از کسب و کار تازه تاسیس خود به آن فرد یا مجموعه واگذار می کنید. افراد و سازمانهای کمی حاضر به انجام چنین ریسکی در شرایط عدم اطمینان یک استارتاپ هستند اما کارآفرینان این روش تامین سرمایه را خیلی میپسندند چرا که احتیاجی نیست به سرعت یا به صورت قسط مبالغ را برگردانند. شراکت در سهام در بیزینس‌ها و کسب و کارهایی بیشتر استفاده می‌شود که ریسک بالایی داشته باشند و همچنین یک پروژه دراز مدت باشند. معمولا شرکت‌ها و مجموعه‌هایی از گزینه شراکت در سهام استفاده می‌کنند که کسب و کارشان برای کسب درآمد نیاز به زمان نسبتا طولانی داشته باشد. کارآفرین نمی تواند در ابتدای راه اندازی کسب و کارش توان پرداخت کامل وام و قسط را ندارد. وقتی کارآفرین فرد یا سازمان دیگری را وارد مجموعه کسب و کار خود می کند علاوه بر اینکه می تواند سرمایه های خود را تامین کند می تواند از تجربه و بازار شریک خود نیز استفاده کند همچنین اگر سازمانی باشد با برند می تواند از برند آن سازمان به عنوان پارتنر هم استفاده کند و سریع تر به رشد برسد. اما این نوع تامین سرمایه کارآفرین را مجبور می کند بخشی از مالکیت استارتاپ را به شخص دیگری بسپارد و وی را در کلیه برنامه های استراتژیک و تصمیمات مهم او را سهیم کند این نوع همکاری فرد را تا انتها به شریک خود وابسته نگه می دارد. اغلب کارآفرینان بدون در نظر گرفتن این مورد به این روش علاقه دارند.

 

دیدگاهتان را بنویسید