اگر شما هم با تعداد زیادی کارآفرین همکاری و مشارکت دارید، احتمالاً الگوهای خاصی از اشتباهات و خطاهای مالکان کسب و کار را در زمینه رشد و توسعه کسب و کار مشاهده خواهید کرد. پس از آنکه یک بنگاه کسب و کار از مراحل اولیه بنیانگذاری و تأسیس عبور میکند، به یک مرحله جدید وارد میشود که شامل رشد و توسعه ایدهها و هدفهاست. در حوزه کسب و کار نیز همانند زندگی حقیقی، احتمال بروز خطاها و اشتباه در طول مسیرهای جدید وجود دارد و من بسیاری از مالکان و مدیران عامل کسب و کارها را دیده ام که گاه و بی گاه مرتکب خطاهایی در زمینه توسعه کسب و کارشان میشوند. در ادامه برخی از رایجترین اشتباهات و خطاهای مدیران و صاحبان کسب و کار در زمان رشد و گسترش مقیاس بنگاه را مشاهده میکنید؛ علاوه بر این، راهکارهایی برای پیشگیری از این اشتباهات نیز معرفی شدهاند.
اجتناب از استخدام تیمهای متخصص و کارشناس به جای کارمندان غیرمتخصص
این احتمال وجود دارد که کارمندان و نیروهای کاری که از آغاز شما را تا به این نقطه رساندهاند، برای هدفها و مقصودهای متعالی آیندهتان مناسب و کارآمد نباشند. زمانیکه یک کسب و کار را آغاز میکنیم، حجم انبوهی از مسئولیتها و وظایف بر دوشمان گذاشته خواهد شد ما معمولاً با محدودیت وجه و بودجه نقد مواجه هستیم و به همین دلیل، به استخدام نیروهای کاری معمولی و غیرمتخصص بسنده میکنیم تا هزینه بیشتر پرداخت نکنیم.
این نیروها، اگرچه در برخی حوزهها میتوانند به شما کمک کنند، اما احتمالاً برای بخشهای تخصصی سازمان یا شرکتتان چندان کارآمد نیستند. و شما به نیروهای متخصص نیاز خواهید داشت. در پی توسعه و بلوغ هرچه بیشتر کسب و کار، به دورههایی نزدیک میشویم که حضور متخصصان و کارشناسان حرفهای برای مدیریت واحدهای مختلف، تبدیل به یک ضرورت خواهد شد؛ به عنوان مثال، برای بخشهای فروش، بازاریابی و فناوری باید کارشناسان حرفهای مختص به همان حوزهها را استخدام کنیم.
علاوه بر این، افرادی که برای کار در این حوزهها استخدام میشوند، باید از سابقه کاری درخشان برخوردار باشند و پیشتر، در مشاغل پیشین خود، دستاوردهای مطلوب و موثر کسب کرده باشند. به عنوان مثال، اگر مایل هستید که سطح فروش سالانه شرکت شما به 10 میلیون دلار برسد، باید سراغ متخصصانی بروید که پیشتر، در شرکت هایی به اندازه و ساختار شرکت خودتان، سابقه افزایش سطح فروش تا فراتر از 10 میلیون دلار را داشته باشند.
در واقع…
مسئله اصلی آنجاست که در غالب اوقات، کارآفرینان نسبت به کارمندان و نیروهایی که در ابتدا استخدام کردهاند، وفادار و مسئول هستند و ترجیح میدهند که در تمام مراحل دشوار و سخت توسعه، در کنار همان نیروهای نه چندان کارآمد به تقلا و مبارزه برای کسب موفقیت مشغول باشند. در این شرایط، آن کارمندان برای مدت طولانی در سازمان باقی خواهند ماند و در نقشهایی که مناسب آنها نیست به فعالیت ادامه خواهند داد؛ و تنها کاری که از دستشان بر میآید، ابراز امیدواری برای کسب موفقیت است.
الگوی توزیع نیروهای متخصص در شرکتهای دارای 10، 20، 50، 100 یا 200 کارمند متفاوت است. بنابراین، اولین مسئولیت و وظیفه یک کارآفرین در تمام مراحل توسعه کسب و کار آن است که برای واحدهای مختلف شغل خود، نیروی متخصص و کارشناس مختص به همان واحد را استخدام کند؛ و البته، فرآیند انتخاب و استخدام نیروی جدید نیز باید در زمان مناسب انجام شود.
عدم آشنایی با محرک های اقتصادی کسب و کار
یکی از اشتباهات رایج کارآفرینان در زمان توسعه کسب و کار، آن است که با نیروها و عاملهای محرک اقتصادی در حوزه تخصصی خود آشنا نیستند. بنابراین، آنها نمیتوانند برحسب دادهها و اطلاعات موجود تصمیم صحیح را اتخاذ کنند. درنتیجه این کوتاهی، تصمیمهایی اتخاذ خواهند شد که بازده اقتصادی و کاری مطلوب را نخواهند داشت. این مشکل، معمولاً در شرکتهایی مشاهده میشود که عادت به سرمایهگذاری و صرف مخارج افراطی دارند. این شرکتها باید سرعت سرمایهگذاری و صرف پول را کاهش دهند؛ با نیازها و اقتضای بازار و همچنین، توجیههای اقتصادی سرمایهگذاری آشنا شوند؛ و یک سیستم کارآمد برای جذب مشتری و مخاطب طراحی کنند. بعد از اتمام این مراحل، نوبت به سرمایهگذاری بر توسعه گستره کسب و کار خواهد رسید.
تمرکز بر فرصتهای اشتباه و نامناسب برای رشد
این اتفاق، بنا به دو دلیل اتفاق میافتد. یکی از این دلایل را پیشتر معرفی کردیم: عدم آشنایی با محرکهای اقتصادی در کسب و کار و دلیل دوم نیز به دام افتادن در مسیر تولید و عرضه محصول است. تیم طراحی و تولید ما، یک فهرست از محصولات یا خدماتی که در آینده مایل به ساخت و عرضه آنهاست، تهیه کرده و اقلام آن فهرست را اولویت بندی میکند اما گاهی از اوقات، ما برای مدت طولانی در مسیر توسعه و تولید محصول گیر میافتیم و مشتری را به طور کامل فراموش میکنیم.
درنتیجه، به جای آنکه محصول و خدمات مورد نیاز مشتری را ارائه کنیم، محصول یا خدماتی را عرضه خواهیم کرد که مطابق با سلیقه و میل خودمان طراحی شدهاست. در زمان ارتقای مقیاس و گستره عملیاتی کسب و کار خود، بر دادهها و بازخوردها تمرکز داشته باشید. نیازهای مشتریان را در اولویت قرار دهید. مسیر و فرآیند طراحی و توسعه محصول باید مبتنی بر نیازهای مشتری طراحی شود.
ما شرکتهایی را دیدهایم که در امر ورود به بازار، توسعه محصولات و خدمات جدید و همچنین فروش محصول عملکرد بسیار موفق و زبانزد داشتهاند؛ اما در زمینه گسترش و توسعه مقیاس کسب و کار خود موفق ظاهر نشدهاند. دیدگاه و نقطهنظر این قبیل شرکتها بسیار محدود و ناکارآمد است و اینان هیچ ایده و تفکر موثری در زمینه افزایش جریان فروش، سودآوری و ارزشزایی برای مشتری در سر ندارند.