4 درس بزرگ که موفقترین کارآفرینان ، از طریق آزمون و خطا آموخته اند!

مسیر تأسیس و توسعۀ یک کسب و کار موفق، مسیر بسیار صعب العبور و دشواری است. اما در ابتدا، ساده و بی‌دردسر به نظر می‌رسد: شما یک محصول عالی و جالب توجه تولید می‌کنید؛ برای آن بازاریابی می‌کنید؛ و مشتریانی را که موجودی کارت اعتباری خود را برای خرید از شما خالی میکنند، به تماشا مینشینید. سپس، یک نفر را به عنوان دست راست خود استخدام می‌کنید و خودتان، مسئولیت مدیریت عامل مجموعه‌تان را برعهده می‌گیرید. در نهایت، فروشگاه یا شرکت خود را به یک یا چند نماینده می‌سپارید و خودتان با خیال راحت به سفر می‌روید!

تمام کسانی که حداقل به مدت سه ماه درگیر فرآیندها و گرفتاری‌های تأسیس یک کسب و کار بوده‌اند، به خوبی می‌دانند که داستان، اینقدرها هم ساده و لذت بخش نیست! حقیقت امر آن است که فرآیند تأسیس و توسعۀ یک کسب و کار، با اتفاقات و رویدادهای غیرقابل پیش بینی بسیاری همراه است؛ که از میان برخی از آنها میتوان به جا زدن و خروج شرکا از پروژه، عدم فروش محصول یا ورشکستگی اشاره کرد.

در ادامه، چهار درس مهم را که موفقترین کارآفرینان ، از طریق آموزش و خطا آنها را آموخته اند، به شما معرفی میکنیم تا شما مجبور نباشید آن اشتباهات و آزمایشها را دوباره تکرار کنید. بدین ترتیب، تأثیر منفی موانع و دست اندازهایی که پیش رویتان خواهند بود، کمتر می‌شود.

 

  1. اولین ایده همیشه بهترین ایده نیست!

 زمانی که یک محصول تازه را تولید و به بازار عرضه می‌کنید، آن محصول حکم یک “نوزاد نورسیده” را دارد؛ یعنی بسیار حساس و شکننده است و شما اصلاً دوست ندارید که کسی او را با کلمۀ “زشت” خطاب کند یا بدتر از آن، اصلاً چیزی دربارۀ او نگوید. متأسفانه، هرگاه یک کارآفرین بلندپرواز و جاه طلب، یک محصول یا سرویس جدید را به بازار عرضه می‌کند، به احتمال خیلی زیاد، هیچ بازخوردی از بازار دریافت نمی‌کند. از آنجاییکه بازار قصد ندارد رُک و پوست کَنده به شما بگوید که محصول تازه شما افتضاح و به درد نخور است، پس ترجیح می‌دهد کلاً هیچ نظری دربارۀ آن ندهد.

اما هیچ ایرادی ندارد. در غالب اوقات، اولین ایدۀ شما بهترین ایده نیست. ولی اگر زمان و انرژی بیشتری برای شناخت بازار و نیازهای مشتریان صرف کنید، احتمالاً به ایده های بهتری دست پیدا خواهید کرد. حتماً نباید در همان گام های اول، به موفقیت رسید؛ آنچه مهم است، این است که در نهایت موفقیت را از آن خود کنید. به قول اریک رایز (Eric Ries): “تنها راه بُرد و پیروزی این است که سریع تر از دیگران یاد بگیرید”.

پیام: شما نباید با ایده هایتان ازدواج کنید و تعهد بی قید و شرط به آنها پیدا کنید. تمرکز خود را بر متریک ها و معیارهای مهم معطوف نمایید. پیش از آغاز فرآیند تأسیس کسب و کار و حتی در طول آن، تمام احتمالات و امکانات را بسنجید.

 

  1. استخدام کارکنان ناکارآمد، خسارات و هزینه هایی به مراتب جدی‌تر از انتظار برای جذب کارکنان مناسب خواهد داشت

کارآفرینان آماتور و تازه کار، نخستین نیروهای کاری خود را برمبنای علاقمندی و آشنایی‌شان با آنها و همچنین، کاهش سطح هزینه های استخدام انتخاب می‌کنند. در این شرایط، سطح شایستگی و تناسب کارمندان با شغل هایشان لحاظ نمی شود.

این ایده، در ابتدای کار، چندان بد به نظر نمی‌رسد. اما بعد از مدتی، آن کارفرما متوجه خواهد شد که انتخاب‌های غیرهوشمندانه‌اش چه هزینه و خساراتی به بار خواهند آورد. ما به شما توصیه می‌کنیم که کارمندانی را انتخاب کنید که برای شغلشان مناسب و در آن زمینه، کارشناس و کاردان هستند؛ ولو آنکه مجبور باشید دستمزد بیشتری به ایشان بپردازید. در طولانی مدت، همین کارمندان، سود و منافع بسیاری را برایتان رقم خواهند زد. رِد آدایر (Red Adair) می‌گوید: “اگر فکر می‌کنید استخدام یک کارشناس، یک تصمیم بسیار پرهزینه است، مدت کوتاهی صبر کنید تا ببینید استخدام نیروهای آماتور و غیرمتخصص چه خسارت‌ها و هزینه‌هایی برایتان رقم خواهد زد”.

پیام: برای استخدام نیرو عجله نکنید. احتمالاً قبلاً هم این جمله را شنیده اید که: “در زمان استخدام، صبور و پرحوصله و در زمان اخراج، سریع و قاطع باشید”. این جمله، دقیقاً در چنین شرایطی کاربرد دارد. اولاً به یاد داشته باشید که تا مجبور نشدید، به فکر استخدام نیروی جدید نیافتید. اگر خودتان میتوانید از پس انجام کارها بربیایید، دیگر نیازی به حضور نیروی جدید در محیط کار نیست. در عین حال، اگر فکر می‌کنید که استخدام نیروی جدید برایتان سود به همراه دارد، تأخیر نکنید. به ندای درونتان گوش کنید!

 

  1. سلامت ذهن و روان شما، تأثیر مستقیم بر موفقیت کسب و کارتان دارد

کارآفرینی، یک سویۀ تاریک و تیره هم دارد؛ که با اعصاب خوردی ها و درگیری های ذهنی همراه است. آمارها نشان می‌دهند که کارآفرینان نسبت به افراد عادی، دو برابر بیشتر در معرض افسردگی و پنج برابر بیشتر در معرض اختلال بیش فعالی و عدم تمرکز هستند.

البته، گاهاً این استدلال مطرح می‌شود که سبک زندگی کارآفرینی، افرادی را به خود جذب می‌کند که تعادلات و توازنات شیمیایی بدنشان در وضعیت معیار و عادی نباشد. اما این تصور نیز وجود دارد که احتمالاً، فرآیند تأسیس و توسعۀ کسب و کار، می­تواند اختلالات و ناراحتی‌های مختلفی مثل افسردگی، بیش فعالی/ عدم تمرکز و حتی اختلال دوقطبی را در کارآفرینان ایجاد کند.

و هرچه بیشتر در کار غرق شوید، دشواری ها و سختی ها شدت بیشتری می‌گیرند. آستین پاولزن (Austin Paulsen)، بنیانگذار شرکت آ پ پرفورمنس (AP Performance)، می‌گوید: “مدت کوتاهی پس از آنکه در این مسیر پا گذاشتی، متوجه خواهی شد که سلامت روان و ذهنت تا چه حد بر رشد کسب و کارت تأثیر می‌گذارد. من افراد زیادی را دربارۀ سلامتی‌شان نصیحت کردم و اگر بخواهم تنها یک درس مهم را به شما گوشزد کنم، باید بگویم که: سلامت روان و جسم انسان، مستقیماً بر عملکرد روزانۀ او تأثیر می‌گذارد؛ چه در خانه باشد چه پشت میز در محیط کار”.

پیام: سلامتی جسمی و ذهنی، بیش از هر چیز دیگر باید برایتان مهم باشد؛ زیرا ارزش آن از ارزش موفقیت در کسب و کار بیشتر است. در دام نیافتید. به عنوان یک کارآفرین، تمرکز خود را بر پایداری و استقامت معطوف کنید؛ و بدین منظور باید بیش از پیش به سلامت جسمی و ذهنی خود اهمیت دهید. غذای سالم بخورید؛ ورزش کنید؛ و هر از چندگاهی در هفته، از کار فاصله بگیرید.

 

  1. مسیر دستیابی به موفقیت، طولانی است

به محض اینکه کسب و کارتان را به راه می اندازید، هزاران رویا و خیال به ذهنتان هجوم می آورند. و این رویاها و خیال ها، فقط در خواب نیستند. در طول روز، این فکر به ذهنتان می‌رسد که اگر چندصد میلیون یا حتی میلیارد سود به جیب بزنید، وضع زندگی‌تان چقدر تغییر می‌کند؛ یا مثلاً فکر مدیریت و رهبری یک تیم از کارمندان نابغه و خبره به ذهنتان خطور می‌کند.

و البته این خیال و رویا، برای بعضی از کارآفرینان، به واقعیت تبدیل می شود! اما حواستان باشد که در این دنیای خیال انگیز و وهم آلود گرفتار نشوید. تأسیس و توسعۀ یک کسب و کار، مستلزم صرف زمان و انرژی بسیار است. گاهی از اوقات، اگر خوش شانس باشید، یک نیروی محرک ظاهر می‌شود و سرعت پیشرفت شما را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. اما در هر حال نباید از اهداف طولانی مدت غافل شوید.

گاهی از اوقات، موفقیت واقعی بسیار دور از ماست؛ اما احتمال دستیابی به آن، بیشتر از احتمال دستیابی به موفقیت در خیال و رویاست! مسیر موفقیت، یک جادۀ شیب دار به سمت بالاست که با دست اندازها و موانع بسیار پوشیده شده است. در حقیقت، مسیر موفقیت باید به همین شکل باشد. در دنیای کارآفرینی، یک درس بسیار مهم می‌آموزید؛ و آن درس، این است که: همیشه باید از مسیر و ماجراهای آن لذت ببری! اگر به آن مسیر و اتفاقات مختلف در طول آن عشق بورزی، موفقیت را به زودی در مُشت خواهی داشت.

پیام: در طول مسیر دستیابی به موفقیت، صبور و شکیبا باشید. خود و کسب و کارتان را با کارآفرینان و شرکت های دیگر مقایسه نکنید. و تمرکز خود را بر کنترل و مدیریت بهینۀ اوضاع معطوف نمایید. کارآفرینی، جالب ترین تجربه ای است که در طول زندگی به دست می‌آورید؛ اما برای برخی از افراد می‌تواند تبدیل به بی ثمرترین و بی حاصل ترین تجربه شود.

در طول مسیر کارآفرینی، قطعاً با موانع و فرازونشیب های فراوان مواجه خواهید شد. مسائل و درگیری‌های حقوقی با شرکا یا مشتریان، اتلاف سود و زیان فراوان به شرکت، افت سطح فروش محصول یا ورشکستگی، برخی از مشکلات متداول در مسیر دستیابی به موفقیت به شمار می آیند.

خوشبختانه، تجربۀ کارآفرینان دیگر میتواند برای شما راهنما و راهگشای مؤثری باشد. کارآفرینان موفق، در نقش چراغ روشنگر راه موفقیت عمل می‌کنند و شما را در طول مسیر دستیابی به پیروزی ایده آل یاری خواهند کرد. با مشاوران کاردان مشورت کنید؛ کتاب بخوانید؛ و با همکاران و همتاهای خود ملاقات مکرّر داشته باشید. اگر چهار درس بالا را به یاد بسپارید، مسیر دستیابی به موفقیت برایتان هموارتر و ساده تر خواهد شد. نکات فوق الذکر، برخی از مهم ترین درس هایی هستند که کارآفرینان از طریق آزمون و خطا آموخته اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *